no-img
فروشگاه آنلاین پویا فایل

کتاب مکاشفه - فروشگاه پویا فایل


فروشگاه آنلاین پویا فایل
اطلاعیه های سایت

گزارش خرابی لینک
اطلاعات را وارد کنید .

ادامه مطلب

PDF
کتاب مکاشفه
pdf
دسامبر 28, 2016
1 مگابایت
3000 تومان
2 فروش

کتاب مکاشفه


%d9%85%da%a9%d8%a7%d8%b4%d9%81%d9%87_000002

مکاشفه حقیقی کدام است و چه کسانی اهل مکاشفه هستند؟

صافي گلپايگاني

آیت الله العظمی صافی به سوال یک جوان درباره اینکه مکاشفه حقیقی کدام است و چه کسانی اهل مکاشفه هستند؟ پاسخ داد.

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) متن این پرسش و پاسخ آیت‌الله صافی گلپایگانی به این شرح است:

سوال:

«بسمه تعالی،‌

با سلام و آرزوی طول عمر برای حضرتعالی؛

بنده جوانی هستم و از جنابعالی که دارای مقامات علمی و عرفانی بالایی هستید دستوری می‌خواهم تا مکاشفه‌ای هر چند در سطح پایین برای من رخ بدهد که ان‌شاءالله موجب اطمینان قلب بنده گردد؟ با تشکر و احترام

پاسخ:

«بسم الله الرحمن الرحیم، علیکم السلام و رحمه الله

فرزندم؛ از آغاز جوانی و تکلیف، از قرآن مجید و هدایت‌های احادیث شریفه و دعاهای معتبر، مثل صحیفه سجادیه الهام و دستور بگیر و در پی این فکر کشف و مکاشفه که حتی بعضی مدعی‌ داشتن آن شده‌اند، وقت و عمر خود را ضایع نکن.

این همه مشاهده انسان را کافی نیست؟ این همه آیات و نشانه‌های خدا و انکشافاتی که عقل بشر به وسیله تفکر در خلقت جهان و زمین و آسمان و آفتاب و ماه و منظومه‌ها و کهکشان‌ها و انسان و حیوانات و جنبندگان و عالم وسیع نباتات و وجود خود انسان، همه وسیله کشف و شهود حقایق است.

چیزی از معارف و خداشناسی پنهان نمانده است که با مکاشفه بتوان آن را به دست آورد. در خودت، در خلقت خودت، در عجایب عالم خلقت و این‌ همه اسرار و علایم حق و حقیقت، بیندیش که همه مکاشفه است. مگر با چشم سر آنچه را می‌بینی کم است؟ این همه آیات آشکار را که می‌بینی، نشان و دلیل بر عالم غیب نیست که می‌خواهی با خواب و مکاشفه، خدا را بشناسی و عقیده را محکم کنی؟!

گر اهل معرفتی هر چه بنگری خوب است

که هر چه دوست کند همچو دوست محبوب است

کدام برگ درخت است اگر نظر داری

که سرّ پاک الهی در آن نه محجوب است

این همه درخت‌های گوناگون، این همه میوه به طعم‌های جالب و جاذب، این همه شکوفه‌ها و گل‌های رنگارنگ؛

برگ درختان سبز در نظر هوشیار

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

نظر کن. فکر کن. کتاب آفرینش را بخوان. شگفتی‌های برّ و بحر، استعداد بشر و خواص گیاه‌ها و سنگ‌ها. در همه نظر کن. همه، کشف و انکشاف و شهود است.

خدا، خودش را با این آثار قدرت و حکمت به همه نشان داده است. هر جزء کوچک از اجزاء و اعضاء این عالم، کتاب بزرگ کشف و شهود است، ولی باید بشر بخواهد، و ببیند، و تسبیح خدا را بگوید.

قرآن می‌فرماید: «وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ؛ در زمین برای اهل بصیرت نشانه‌هایی است و در وجود خودتان. آیا نمی‌بینید؟»

مگر مکاشفه با این همه آیات بی‌شمار که قرآن می‌فرماید، حاصل نمی‌شود؟ چرا مکاشفه به صورت‌هایی، مثل خواب را دنبال کنیم، و مکاشفه و استکشاف را با تفکر در خلق آسمان و زمین پی نمی‌گیریم که مکاشفه حقیقی است، و صوفیانه و عارفانه و مصنوعی نیست؟!

سیر در آفاق انفس، عالم‌شناسی، حیوان‌شناسی، انسان‌شناسی، آب‌شناسی، خاک‌شناسی و گیاه‌شناسی و… همه وسیله مکاشفه است. چرا دور می‌رویم؟ خودشناسی «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ‌«.

تویی تو، نسخه صنع الهی

بجو از خویش هر چیزی که خواهی

اگر همه عقل‌های بشر را به یک نفر بدهند که قرن‌ها و قرن‌ها در خودش فکر کند تمام نمی‌شود.

کشف و مکاشفه این است که فرمودند: به هر چه می‌نگرید و از هر چه به ظاهر می‌بینید، به باطن آن نظر کنید.

مکاشفه حقیقی، تأمل در مثل این آیات است: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ یذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار».

در این راه، آنچه مهم است و شخص را بیشتر موفق می‌نماید، اهتمام در عبادات و عمل به احکام دین و التزام به هدایت‌های ائمه طاهرین ‌علیهم‌السلام و تقوی و پرهیزکاری و پرهیز از گناه، حتی مکروهات است.

امید آن‌که شما جوان عزیز موفق شوید به مدارج و مراتب عالیه علم و عمل و اخلاق و انسانیت نائل شوید و خصوصا امام زمان و قطب عالم امکان حضرت مولانا بقیه‌الله المهدی ارواح العالمین له الفداء را – که امروز به برکت وجود آن حضرت عالم برپاست- فراموش ننماییم، و سعی کنیم با اعمال و رفتار، آن حضرت را از خود، راضی و خوشنود سازیم که این منتهی الآمال است.
1. مكاشفه به معنى آشكار شدن اسرار و امور غيبى است و خشيت و هيبت هم از صفات اهل مكاشفات است. آنچه در كشف و شهود به عنوان ركن اصلى نمود دارد، داشتن «چشم حقيقت‏بين» است تا از مهمترين حقيقت غيبى! يعنى حقايق الهيه و اسماء پنهان در اين گنجينه پرده بر دارد. حقيقت مذكور برتر از آن است كه دست انديشه به دامنش برسد و اجازه داده شود كه احدى به سرا پرده او داخل شود و از اين رو، چاره‏اى جز اين نبود كه براى ظهور و بروز اسماء و كشف گنجينه‏هاى اسرار آن‏ها، خليفه‏اى الهى تعيين شود تا جانشين آن حقيقت غيبى در ظهور اسماء باشد.
2. گرچه در تبيين مفهوم مكاشفه، به پى بردن به اسرار امور غيبى تعبير شد، اما حقيقت آن است كه از ناحيه خداوند، هيچ حجابى در عالم وجود نيست. ذات او به ذات خودش در اشياء ظهور يافته و زمين و آسمان را روشن نموده است: «و اشرقت الارض بنور ربها؛ و زمين با نور پروردگارش روشن شد»،(زمر/69). و اين تجلى، تجلّى ذاتى است. هيچ حجابى ميان او و خلقش نيست. او در همه‏ى آئينه‏ها نمايان است. آن حقيقت غيبى كه از تلبّس به اسماء و صفات نيز مقدس‏تر است، ديگر جايى از تلبّس به «بود»هاى زائد فانى، براى او نمى‏ماند. آن حقيقت با همان حقيقت شريفش ظاهر است و باطن و اوّل است و آخر، (حديد/3). سخن امام حسين(ع) در دعاى عرفه نيز به همين مطلب اشاره دارد؛ آنجا كه فرمود: «ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتّى يكون هو المظهرُ لك، مَتى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك؛ مگر غير از تو چه ظهورى دارد كه تو ندارى تا بتواند نمايان‏گر تو باشد. كى غايب شدى تا به دليلى كه بر تو دلالت كند، نياز داشته باشى؟ حافظ شيرازى نيز در بيت زير به موضوع فوق اشاره كرده است:
مدعى خواست كه آيد به تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينه‏ى نامحرم زد
محى الدين عربى نيز مى‏گويد: «عالم همواره در غيب است و هرگز ظاهر نشده است و حق تعالى هميشه ظاهر است و هرگز غايب نشده است پس آنچه در دار تحقق و وجود و در محفل غيب و شهود است، چه در ظاهر و چه در باطن، چه در اوّل و چه در آخر، هر چه هست، همه حقّ است و به جز او همه بافته وهم و ساخته خيال است»(امام خمينى، مصباح الهدايه، ترجمه احمد فهرى، ص 146)
و به قول خواجه عبدالله انصارى وحى و مكاشفه از يك وادى هستند(به اسناد آيه 10 سوره مباركه نجم: فأوحى الى عبده ما اَوحى)
زيرا معناى وحى اشاره خفى است و معناى مكاشفه آن است كه شخص با همراز خود ديدار كند و سر خود را برايش بازگويد كه جز با اشاره‏ى خفى نخواهد بود. مكاشفه آن است كه دو هم‏راز، سرّ خود را با هم تبادل كنند و در اين باب مكاشفه عبارت است از آن كه بنده با مشاهده به ماوراى حجاب عالم برسد و آن چه را پنهان و مستور است شهود كند. ايشان مكاشفه را به سه درجه تقسيم مى‏كنند: درجه نخست: مكاشفه‏اى است كه دلالت بر تحقيق درست (مطالعه‏ى تجليات اسماء الهى) مى‏كند و تحقيق صحيح آن است كه مكاشفه هميشگى باشد. اما هنگامى كه مشاهده مستمر نيست و هر از چند گاهى رخ مى‏دهد، به خاطر آن است كه صاحب مكاشفه، در اثر ديدن مقام خود، در تَلْوين واقع مى‏شود. يعنى بنده مادامى كه در طريق باشد از حالى به حال ديگر تحوّل و تغيير مى‏يابد.
با آن كه او در شهود مقصود به حدّى رسيده است كه هيچ سبب قاطعى نمى‏تواند توجّه مكاشف را، منصرف كند و هيچ سببى او را بازنمى‏گرداند، و هيچ لذّت نفسانى او را از مقصود خود جدا نمى‏كند. و اين درجه‏ى قاصد است و هرگاه استمرار يابد درجه دوّم خواهد بود.
درجه سوم، مكاشفه با چشم حقيقت است، نه مكاشفه با علم كه حجاب معلوم است و نه مكاشفه با حال كه غير دائم است و اين مكاشفه‏اى است كه رسوم و آثار را محو مى‏كند و هيچ اثر و نشانه‏اى از بقيه نمى‏گذارد تا لذّتى احساس كند.1. مکاشفه به معنى آشکار شدن اسرار و امور غیبى است و خشیت و هیبت هم از صفات اهل مکاشفات است. آنچه در کشف و شهود به عنوان رکن اصلى نمود دارد، داشتن «چشم حقیقت‏بین» است تا از مهمترین حقیقت غیبى! یعنى حقایق الهیه و اسماء پنهان در این گنجینه پرده بر دارد. حقیقت مذکور برتر از آن است که دست اندیشه به دامنش برسد و اجازه داده شود که احدى به سرا پرده او داخل شود و از این رو، چاره‏اى جز این نبود که براى ظهور و بروز اسماء و کشف گنجینه‏هاى اسرار آن‏ها، خلیفه‏اى الهى تعیین شود تا جانشین آن حقیقت غیبى در ظهور اسماء باشد. 2. گرچه در تبیین مفهوم مکاشفه، به پى بردن به اسرار امور غیبى تعبیر شد، اما حقیقت آن است که از ناحیه خداوند، هیچ حجابى در عالم وجود نیست.

 

 

نوع : pdf

نوع نگارش : فارسی

تعداد صفحات : 21

تعداد جلد : 1



موضوعات :

دیدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پوسته وردپرس