no-img
فروشگاه آنلاین پویا فایل

کتاب سنگ نوشته های پارس هخامنشی - فروشگاه پویا فایل


فروشگاه آنلاین پویا فایل
اطلاعیه های سایت

گزارش خرابی لینک
اطلاعات را وارد کنید .

ادامه مطلب

PDF
کتاب سنگ نوشته های پارس هخامنشی
pdf
ژانویه 7, 2017
211 کیلوبایت
3000 تومان
0 فروش

کتاب سنگ نوشته های پارس هخامنشی


%d8%b3%d9%86%da%af-%d9%86%d8%a8%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%87%d8%ae%d8%a7%d9%85%d9%86%d8%b4%db%8c_000001

سنگ‌نوشته‌های هخامنشی میراث مکتوب شاهان هخامنشی از کوروش کبیر تا داریوش سوم، سنگ‌نوشته‌های پادشاهی و نیز هزاران لوحی است که در تخت جمشید یافت شده اند. اگر چه باستان شناسان برای بازسازی رویدادهای تاریخی ۲ سده حکمرانی هخامنشیان، چیزی به جز این اسناد در دست ندارند. اما وجود منابع دیگر تاریخی که در بیرون از حوزه قلمرو امپراتور هخامنشی یافت شده اند، کمک بسیاری برای نگارش کتب تاریخی کرده است. این منابع شامل اسنادی است که در ایالاتی نظیر میانرودان و مصر به دست آمده‌اند و نیز نوشته‌های مورخان کلاسیک مانند هرودت، استرابون، سقیاس و جانشینان آنان در این زمینه منابع خوبی به شمار می‌‌روند، این وجود نمی‌توان اهمیت سنگ‌نوشته‌های هخامنشی را نادیده گرفت. این سنگ‌نوشته‌ها که اغلب به دستور داریوش ،خشایار و اردشیر روی لوح یا سنگ به رشته تحریر درآمده‌اند ،نکات جالبی را در زمینه تاریخ باستانی خاورمیانه در خود پنهان دارند.

سنگ‌نوشته‌های پادشاهی
آنچه در زمینه سنگ‌نوشته‌های پادشاهی هخامنشیان در همان گام نخست جلب توجه می‌‌کند، تنوع محتوایی و جنس اشیایی است که این سنگ‌نوشته‌ها روی آنها حک شده اند. غالب این سنگ‌نوشته‌ها به سه زبان رسمی و رایج شاهنشاهی هخامنشی یعنی پارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده اند. برخی از این سنگ‌نوشته‌ها برای شناسایی نقش برجسته‌ها و یا محل‌ها نوشته شده‌اند و نام و عنوان پادشاه محتوای اصلی آنها را تشکیل می‌‌دهد. نمونه‌هایی از این سنگ‌نوشته‌های ساده روی دیوارها و نقش برجسته‌های کاخ‌های کوروش و داریوش اول در پاسارگاد و تخت جمشید و نیز مهرها و برخی گلدان‌ها دیده می‌‌شود. این سنگ‌نوشته‌ها کمک می‌کنند تا باستان شناسان بتوانند بناهایی را که سنگ‌نوشته‌ها بر روی آنها نوشته شده اند، شناسایی کنند. به عنوان مثال با قرایت سنگ‌نوشته اردشیر دوم در شوش که روی پایه ستون‌ها حک شده است به خوبی می‌‌توان نام آپادانا را در آن مشاهده کرد و یا سنگ‌نوشتهای که روی دروازه ورودی کاخ به دستور خشایار نوشته شده است، مؤید این مطلب است که داریوش آن را بنا نهاده است. شمار اندکی از سنگ‌نوشته‌ها توضیحات بیشتری را به خواننده ارایه می‌‌دهند. به عنوان مثال در الواح مکشوفه از پی بنای کاخ‌های شوش نام تمامی ملت‌هایی که در ساخت بنا مشارکت داشته‌اند و نیز محل اصلی که مواد اولیه تزیینات کاخ‌ها از آنجا آورده شده،نوشته شده است. برخی از این سنگ‌نوشته‌ها به موضوعات فکری ،اخلاقی و مذهبی اشاره می‌کنند ،نظیر سنگ‌نوشته روی آرامگاه داریوش در نقش رستم یا الواح مکشوفه از پی بنای کاخ خشایار در تخت جمشید. اما مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشی از نظر تاریخی و نیز بلندترین آنها، خط نبشته داریوش بر دیواره کوه بیستون است. سنگ‌نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش اول را در نخستین سال‌های حکمرانی اش که مشکل‌ترین سال‌ها حکومت وی نیز بود،به طور دقیق روایت می‌‌کند. این سنگ‌نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست. به واقع با وجود فراوانی منابع میانرودانی، مصری، یونانی و لاتین نمی‌توان با تکیه بر آنها نسب‌شناسی کاملی از خاندان هخامنشی از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای این منظور متن سنگ‌نوشته بیستون فرصت مناسبی را در اختیار مورخ قرار می‌‌دهد که در آن شاه شاهان نوشته بلند خود را با تایید مجدد رابطه اش با خاندان شاهنشاهی پارسیان آغاز می‌‌کند و به تدریج اخلاف خود را نام می‌‌برد: ویشتاسپ آرشام آریارمنه، چیش پش و هخامنش. این تبارشناسی به دلایل مختلف مدت‌های طولانی مورد ایراد قرار گرفته بود. زیرا در این فهرست نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش حکومت می‌‌کردند یعنی کوروش کبیر و کمبوجیه اول به چشم نمی‌خورد.

وانگهی بسیاری از آشورشناسان کوروش ،پادشاه انشان و بنیانگذار سلسله هخامنشیان را با شخص دیگری هم اسم او که پادشاه پارسوماش بود، با هم اشتباه گرفته اند. همین مسأله موجب شده است که مفسران سنگ‌نوشته نسبت به محتوای سنگ‌نوشته داریوش با شک و تردید نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این سنگ‌نوشته سعی داشته است برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از نگاه آیندگان، شجرنامه خود را دست کاری کند. سر آخر این که چون کوروش عنوان پادشاه انشان، شهری در نزدیکی تخت جمشید را نیز داشت این مسأله مورد تأیید قرار گرفته است که وی نمی‌توانسته است به طور هم‌زمان دو عنوان پادشاهی یکی در انشان و دیگری در پارس داشته باشد. به واقع با تحلیل کلی تمامی منابع می‌‌توان به این شکل نتیجه گرفت. در ربع سده نخست سده ششم ق.م چیش پشپسر هخامنش حکمرانی پارس را به پسر بزرگ‌ترش آریارامنه اعطا کرد در حالی که پسر کوچک‌ترش،کوروش اول به حکمرانی انشان منصوب شد. پس از مرگ آریارامنه، پسر وی آرشام جایگزین وی شد ولی پس از کوروش اول پسرش کمبوجیه اول و پس از او نیز پسر وی کوروش دوم جانشین او شد. این رویدادها در اواسط سده ششم پیش از میلاد به وقوع پیوست. در این دوران،کوروش توانست مادها را به تبیعت خود در آورد و به افتخار و ثروت دست یابد. آنچه به نظر واقعی تر می‌‌رسد این است که پادشاه پارس، آرشام، تبعیت از فاتح جدید را پذیرفت و به این ترتیب پادشاهی پارس به پسر کوچک‌تر آریارمنه منتقل شد. مدتی بعد کوروش بخش‌های بزرگی از مناطق خاورمیانه را به تصرف خود در آورد. بعد از او نیز کمبوجیه دوم راه فتوحات پدرش را ادامه داد و بر گستره شاهنشاهی هخامنشی افزود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به طور اتفاقی فوت کرد ـ برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان می‌‌دانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.

پس از مرگ کمبوجیه دوم کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. ولی از شاخه دیگر تاج سلطنتی به آرشام یا پسرش ویشتاسب پدر داریوش می‌‌رسید. آنچه به نظر واقعی می‌‌رسد این است که داریوش در زمان حیات پدر و پدر بزرگش، با موافقت آنها، حکومت را به دست گرفت. چرا که در زمان ساخت کاخ داریوش در شوش در اوایل حکمرانی وی، بر اساس اطلاعات الواح مکشوفه از پی بناها، این دو زنده بودند. اگر داریوش حکومت را به دست گرفت ،شاید به این دلیل باشد که او جوانتر و پر انرژی تر از آنها بوده است و از استعداد خوبی برای پادشاهی برخوردار بود؛ پادشاهی بر شاهنشاهی که به گفته خود وی از سکاها در آن سوی سغد تا اتیوپی و از هند تا سارد گسترده شده بود.

الواح اقتصادی
هزاران لوح اقتصادی مکشوفه از تخت جمشید که مطالبی در مورد تدارکات و تأمین آذوقه در بار و نیروهای اجرایی در آنها نوشته شده است بسیاری از ویژگی‌های بی‌همتای تاریخ باستان خاورمیانه را معرفی می‌‌کنند. نخست این که شکل بیضوی این الواح که سمت چب آنها صاف است،خاص این الواح است که در هیچ کجای دیگر نمونه‌های مشابه آن یافت نشده است. همچنین این الواح رسی حول گره یک ریسمان ساخته شده‌اند که از دو منتهی الیه قسمت صاف لوح خارج می‌‌شوند به گونه‌ای که می‌‌توان آنها را به یک چوب افقی آویزان کرد. به نظر می‌‌رسد که این شکل ساختن لوح‌ها و قرار دادن ریسمان برای تسهیل مراجعه مکرر به بایگانی الواح بوده است و به این صورت نگهداری می‌‌شدند. سرانجام این که غالب این لوایح دوتایی هستند. به عنوان مثال لو ح نامه‌ای که در تخت جمشید یافت شده است به نظر می‌‌رسد که هرگز به مقصد نرسیده است اما نامه اصلی که واقعا به مقصد ارسال شده است به زبانی بابلی بر روی پوست نوشته شده بود. آن چه که در تخت جمشید پیدا شده است هفت نامه فرستاده شده است که به زبان عیلامی بر روی رس نوشته شده است. در بسیاری از این نامه‌ها ،چیزی تحت عنوان «ضمیمه نامه» پیش بینی شده بود. که به طور ضمنی اطلاعاتی در مورد عملکرد سامانه اداری پیچیده دربار هخامنشیان به دست می‌‌دهد. یکی از نمونه‌های کامل این ضمیمه‌ها به این صورت می‌‌باشد.«x فرمانی را که y اعلام کرده است ،نوشته است پس از این که x جفت z را دریافت کرد» به عبارتی دیگر کارمندی به نام x به زبان عیلامی و بر روی لوحی رسی، فرمانی را که پادشاه، دبیر یا مقام عالی رتبه به طور شفاهی یا به زبان پارسی باستان صادر کرده است، ثبت کرده است پس از این که کارمند x جفت نامه ارسال شده توسط مترجم یعنی کارمند z را دریافت کرد. این مسأله مستلزم این است که ۲ جفت از یک سند در بایگانی نگهداری می‌‌شود: لوح رسی به زبان عیلامی و پوست نوشته به زبان بابلی.

افراد بسیاری برای انجام یک دادوستد ساده نظیر دادن یک گوسفند به یک زرگر و طلا کار باید وارد قضیه می‌‌شدند. اما این سامانه دولتی نطفه نابودی اش را در خود به همراه داشت. به این ترتیب نامه یکی از فرماندهان عالی دربار به نام پارناکا به خوبی به ما نشان می‌‌دهد که مهر شخصی وی گم شده است. «مهری که پیشا مال من بوده گم شده است. مهری که اینک بر روی این نام حک شده است ،مهر جدید من است.» در میان این الواح می‌‌توان به کارمندی اشاره کرد که با اسناد حسابرسی فرار کرده بود شاید می‌‌خواست به این ترتیب برخی از سوء استفاده‌ها را پنهان کاری کند یا مسئولین بایگانی که در حسابرسی، با تأخیر چندین ساله اسناد را جمع می‌‌کردند.

رمز گشایی از نوشته‌های میخی
اگر چه سنگ‌نوشته‌های پادشاهی و الواح اقتصادی درباره هخامنشی برای بازسازی تاریخی آن دوران مهم است، اما اهمیت این سنگ‌نوشته‌ها برای منطقه خاورمیانه از بعد دیگری نیز قابل بررسی است. به واقع بدون سنگ‌نوشته‌های داریوش و جانشینان وی در تخت جمشید و بیستون، کسی نمی‌داند که آیا باستان شناسان قادر بودند خط میخ با تاریخ سه هزار ساله اش را رمزگشایی کنند یا نه. به واقع در رمزگشایی از خطی میخی نخست سنگ‌نوشته‌های هخامنشی خوانده شدند. تفاوت اصلی و مشکل عمده در سنگ‌نوشته‌های هخامنشی نسبت به سنگ‌نوشته‌های مصری در این بود که سنگ‌نوشته‌های مصری به غیر از خط هیروگلیف، متنی نیز به زبان یونانی وجود داشت که زبانی شناخته شده بود اما سنگ‌نوشته‌های هخامنشی به ۳ زبان نوشته شده‌اند که هر سه زبان و خط شناخته شده نبودند. کار رمزگشایی از این نوشته‌ها به حدی سخت بود که برای این کار گروهی از کارشناسان و متخصصان خط پس از نیم سده تلاش بی وقفه سرانجام توانستند خلاصه‌ای از سنگ‌نوشته‌ها را تهیه و ترجمه کنند. در بین این کارشناسان گروتفند Grotefend آلمانی کسی بود که با حدس و گمان توانست به نتیجه قطعی برسد. وی در مرحله اول حدس زد که خط اول در این سنگ‌نوشته‌ها که علائم نوشتاری کمی نیز در آن به کار رفته است می‌‌بایستی زبانی ایرانی باشد. سپس با بررسی ۲ سنگ‌نوشته کوتاه مشکوفه از تخت جمشید وی متوجه شد که علایم مشابهی بر روی هر یک از این سنگ‌نوشته‌ها وجود دارد. ازاینرو حدس زد که این علایم باید نام پادشاهان هخامنشی باشد و به این ترتیب توانست نام داریوش، خشایار و یشتاسپ و واژه پادشاه را از بین سایر کلمات جدا و شناسایی کند. این کشف اولیه برای شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار می‌‌رفت. ازاینرو به نظر می‌‌رسید که شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار می‌‌رفت. ازاینرو به نظر می‌‌رسید که مرحله اصلی برای خواندن متون سنگ‌نوشته‌ها طی شده است و سرانجام در طول چندین سال، سایر حروف نیز شناسایی شدند. ازاینرو شرایطی مشابه سنگ‌نوشته‌های مصری به وجود آمد زیرا یک زبان (پارسی باستان) شناسایی شده بود. اما نوشته‌های عیلامی و بابلی سنگ‌نوشته‌ها به حد کافی مشکل بودند زیرا در این زبان‌ها علایم مهم بسیاری وجود داشت که برخی از این علایم به تنهایی ارزش معنایی متعددی داشتند. راولینسون Rawlinson در این امر تلاش بسیاری را انجام داد و به موفقیت‌هایی نیز دست یافت. وی ضمن تایید ارزش معنایی ۱۵ حرف پارسی باستان، کار رمزگشایی از زبان بابلی را نیز آغاز کرد که بیش از ۲۰۰ علامت دارد. در سال ۱۸۵۷، چهار نفر از دانشمندان به نام‌های راولینسون، هینکس HINKS، اُپرت Oppert و تالبوت Talbot به صورت مجزا از هم ترجمه‌های مشابهی از یک متن بابلی را ارایه دادند. ازاینرو به نظر می‌‌رسد که از این خط و زبان نیز رمزگشایی شده است. سرانجام زبان عیلامی در سال ۱۸۹۰ رمزگشایی شد. در این سال وَیسباخ Weissbach نخستین دستور زبان آن را ارایه داد. با این همه متن عیلامی سنگ‌نوشته‌ها در عصر هخامنشیان آنچنان سخت و مشکل است که امروزه تنها بخش‌های کوچکی از آن قابل فهم می‌‌باشد.

ابداع خط زبان پارسی باستان
در جستار سنگ‌نوشته‌های هخامنشی نمی‌توان بدون پرداختن به مسأله ابداع خط زبان فارسی باستان از کنار آن به سادگی گذشت. بسیاری از متخصصان بر این باورند که خط فارسی باستان توسط داریوش اول ابداع شده است. آنها برای تایید سخن خود به بند پایانی سنگ‌نوشته بیستون اشاره می‌‌کنند. در حالی که برداشت آنها کاملاً اشتباه بوده است. این به مسأله ترجمه اشتباه واژه عیلامی (توپیم Tuppime) بر می‌‌گردد که از واژه دوب DUB سومری و توپو Tuppu ارامی به عاریه گرفته شده است. گروهی این واژه را به غلط «خط» ترجمه کرده‌اند در صورتی که معنی دقیق آن «سنگ‌نوشته» است. داریوش در سنگ‌نوشته بیستون نمی‌گوید که «من خط فارسی باستان را ایجاد کرده ام»، بلکه وی می‌‌گوید که «من متن سنگ‌نوشته را به زبان فارسی باستان به متون دیگر سنگ نبشه به زبان عیلامی و بابلی اضافه کرده ام». وانگهی پیش از وی نیز، کوروش بر روی ستون‌های کاخ خود در پاسارگاد سنگ‌نوشته‌هایی را به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان به رشته تحریر در آورده است. «من کوروش هستم، پادشاه هخامنشی» و از سوی دیگر نمی‌توان ارزش تاریخی این سنگ‌نوشته‌ها را نادیده گرفت.

نوع : pdf

نوع نگارش : فارسی

تعداد صفحات : 10

تعداد جلد : 1



دیدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پوسته وردپرس